درسی آموزنده در مورد روش های مدیریت از یک کارگر ساده
یک کارخانه شکلاتسازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاههایش در خط تولید بستهبندی خالی رد میکرد، بدون اینکه در داخل بسته شکلاتی بگذارد و همین بستههای خالی احتمالی باعث نارضایتی مشتریان میشد.
مسئولان این کارخانه سوئدی، پس از تحقیق بسیار و صرف حدودا یک و نیم میلیون دلار هزینه به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند تا بستهبندیهای خالی را به طور اتوماتیک شناسایی و جدا کند.
با شنیدن این خبر نگران شدم. چون دستگاه های ما نیز مشابه دستگاه های همان کارخانه شکلاتسازی سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم و بعد از یک هفته سرپرست ماشینها گفت: “بله درست است در دستگاههای ما هم چنین ایرادی دیده شده است و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار راه پیدا کرده باشند.”
نگرانیام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئتمدیره روی موضوع بحث کنیم. میخواستم نظر هیئتمدیره را در مورد یک و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم.
فردای آن روز با اعضای هیئتمدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو لیزر ماشین قرار دارد. از کارگر ساده بالا سر ماشین پرسیدم: “دلیل این پنکه چیست؟!”
گفت: “ماشین گاهی بسته خالی میزند، من هم این پنکه را که در انبار بود آوردم گذاشتم سر راه دستگاه که بستههای خالی از شکلات را با باد پرت کند بیرون.”
نگاهی به هیئتمدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود. به کارگر خلاق که ما را از شر یک و نیم میلیون دلار خرج اضافی رهانیده بود یک تشویقنامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم.
نتیجهگیری راهبردی:
بسیاری از اوقات، داشتن دانش زیاد، منجر به پیچیده کردن مسائل میگردد، در صورتی که در روش های مدیریت حرفه ای گاه به آسانی و با یک راه حل ساده ولی خلاقانه، میتوان مشکلات را از سر راه برداشت.
درج دیدگاه