آل پاچینو متولد شهر نیویورک شرق هارلم است. پدرش سالواتوره، کارمند شرکت بیمه از نسل ایتالیایی-آمریکایی بود و مادرش رز نام داشت. پدر بزرگ و مادر بزرگ او در اصل اهل سیسیل بودند. زمانی که پاچینو ۲ سال بیشتر نداشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. مادرش به باغوحش برانکس نقل مکان میکند تا با والدینش زندگی کند و پدرش نیز به کالیفرنیا رفته و به عنوان فروشنده بیمه و رستوران دار فعالیت میکند. پدر بزرگ و مادر بزرگ آل پاچینو از طرف مادری و هم از طرف پدری اهل سیسیل، ایتالیا هستند. وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ سال از زندگیاش نمیگذشت، مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذتبخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند.
در زمانی که آلپاچینو ۱۰ سال بود، بین دوستانش مشهور به سانی بود و خیلی دوست داشت که بازیکن بیسبال شود. دوستانش وی را بازیگر نیز خطاب میکردند. در دوران مدرسه زیاد فعال نبوده و خیلی از کلاسهایش، بجز کلاس انگلیسی، شرکت نمیکرد و نهایتاً نیز در سن ۱۷ سالگی ترک تحصیل کرد. مادرش با تصمیم ترک تحصیلش مخالف بود که به همین دلیل با هم بحث شدیدی کرده و در آخر آلپاچینو از خانه فرار میکند. در این دوره بود که وی برای کسب درآمد شروع به انجام کارهایی مانند پیغام رسانی یا نیروی خدماتی و نظافتی میکند. آلپاچینو از سن ۹ سالگی روی به کشیدن سیگار آورد و ماریجوانای معمولی مصرف میکرد اما هیچوقت مواد مخدر سنگین مصرف نکرد و معتاد نبود. دو نفر از بهترین دوستانش بخاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست دادند. آلپاچینو همچنین بسیار دعوا کرده و در مدرسه به عنوان شخصی دردسرساز مشهور شناخته میشد. در نوجوانی شروع به بازیگری در نمایشهای زیرزمینی کرد، ولی با پذیرش وی دراکتورز استودیو مخالفت شد. پاچینو برای اولین بار بعد از چهار سال در اچ بی استدیو تست داده بود. سپس وی به استودیوی دیگر برای نمایش پیوستد که در آنجا با معلم بازیگری به نام چارلی لایتون آشنا میشود که بعدها این دو دوستان نزدیک هم میشوند. در این دوره آلپاچینو بیکار بوده و شبها را در خیابان، تئاتر یا خانه دوستانش میخوابید. در سال ۱۹۶۲ مادرش در سن ۴۳ سالگی از دنیا میرود و در همان سال، پدربزرگش مادری اش نیز از دنیا میرود. لی استراسبرگ اولین استاد او بود. او پس از مرگ مادر تمام وقت خود را صرف نمایش کرد، برای تجدید روحیه اش دو نمایش شاد برای کودکان اجرا کرد که در جک و لوبیای سحر آمیز و ماجراهای خیز بلند سر انجام موفق شد پول لازم برای ثبت نام در مدرسه بازیگری هربرت برگهوف را به دست بیاورد. آنجا زیر نظر چارلز لاتن آموزش خود را به عنوان یک بازیگر آماتور آغاز کرد.
آل پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژهای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی میتواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه میسازد. صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی میکند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند. کمتر بازیگری در سینمای جهان میتوان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان آل پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و میتوان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده ۲ اوج بازی وی با چشمهایش بهشمار میرود. قدرت و تأثیر نگاه او صحنههای جاودانهای را در تاریخ سینمای جهان خلق کردهاست. بهعنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار در فیلم پدرخوانده ۱، استعداد بی نظیرش را به نمایش میگذارد. در فیلم بوی خوش زن شاهد یک شاهکار در عرصه بازیگری هستیم. نقشی که از آن به عنوان یکی از بیادماندنیترین نقشهای تاریخ سینما یاد میشود. آل پاچینو همواره مورد ستایش منتقدین و مخاطبین قرار دارد و اکثر نقشهایش از زیباترین و ماندگارترینهای تاریخ سینما بهشمار میرود. امروزه پاچینو، در کنار رابرت دنیرو، جک نیکلسون و داستین هافمن به عنوان بزرگان بازیگری در سینمای مدرن شناخته میشوند.
پاچینو تاکنون ازدواج نکردهاست اما سه فرزند به او منسوب است که یکی از آنان دختری به نام جولی ماریاست (متولد ۱۹۸۸) که در پی رابطهٔ چندین سالهاش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، «جن ترنت»، به دنیا آمد و دو فرزند دیگر دوقلوهایی با نامهای انتون و اولیویا هستند (متولد ۲۰۰۱) که آنها نیز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با بورلی دی آنجلو بودند. همچنین در مصاحبهای اینگونه از روزهای مدرسه و سپس جوانی میگوید: «معلمهای من در مدرسه همیشه میگفتند: «آل پاکانی»، «پاکانو». و من میگفتم: “نه، پاچینو” و میگفتم: “چ، چینو، پاچینو.”». «شاید تنها چیزی که واقعاً در مدرسه یادگرفتم اسم خودم بود.» اولین کسی که اسمم را درست تلفظ کرد لی استراسبرگ بود. هنگامی که برای اولین بار در کلاس بازیگری ام اسمم را صحیح تلفظ کرد گفتم: “از این یارو خوشم می آد!” در کنار بازیگری در سینما، وی در عرصه نمایشی نیز فعالیت دارد. آلپاچینو همچنین از طرفداران شکسپیر بوده و نمایشی با نام در جستجوی ریچارد را که شکسپیر نوشته، کارگردانی کردهاست.
«مایکل کورلئونه در فیلم پدرخوانده مشکلترین نقشی بود که بازی کردهام. من او را بهعنوان یک گنگستر نمیدیدم؛ احساس میکردم قدرت او در کیفیت معماگونه نهفته بود. متأسفانه استودیو نمیتوانست این مسئله را در ابتدا ببیند و درصدد بودند که من را اخراج کنند و هیچ فرد دیگری بهجز فرانسیس فورد کاپولا مرا برای این نقش نمیخواست.»
«مردم فکر میکنند بین من و رابرت دنیرو رقابت وجود دارد. من میدانم که بابی (نام مستعار دنیرو) خیلی خوب است. او برای من یک دوست است و ما با هم نکات مشترک زیادی داریم. من عاشق نقشهای کمدی او هستم؛ او واقعاً یک نابغه است.»
Leave A Comment