لودویگ فان بتهوون
بی شک بتهوون تاثیر گذارترین فرد در تاریخ موسیقی بود. او مرزهای موسیقی را دوباره تعیین کرد: قطعه ها می توانند بلندتر شوند و محتوای احساسی آن ها نیز گسترده و قدرتمندتر شود. زمانی که او تنها30 سال داشت به تنهایی سبک کلاسیک موتزارت و هایدن را به سمت سبکی انقلابی برد. هنوز هم بیشتر آهنگسازان هنگام خلق سمفونی و سونات یا کوارتت زهی، تحت تاثیر حضور حیرت انگیز او قرار می گیرند. تقریباً در همه آثار بتهوون چیزی بدیع و یا غیر منتظره وجود دارد. او در سال 1801 نامه ای خطاب به کوه ها نوشت: « من، یک موسیقیدان چگونه می توانم به مردم بگویم ناشنوا هستم؟ می خواهم سرنوشت را زیر پا بگذارم. حتی اگر در آن زمان غمگین ترین مخلوق باشم. من فقط در موسیقی زنده ام.»
رازهایی از زندگی بتهوون
-
نامرتب؛ اما جدی
باقی مانده غذا و خوراکی ها همیشه توی ظرف هایی نزدیک پیانو می ماند و گاه در میان کاغذ نت های او دیده می شد. او که در جوانی آهنگسازی شاد و شوخ بود به میان سالی بداخلاق تبدیل شد. او در نامه ای به یکی از دوستانش ناشنوایی را دلیل تند مزاجی دانسته است. وقتی بعد از مرگ برادرش حضانت فرزند او یعنی کارل را قبول کرد به اندازه ای با این نوجوان خشن برخورد می کرد که او اقدام به خودکشی کرد.
-
بینش آینده
او یک کمال گرا بود، و برای معاصران خود موسیقی نمی نوشت بلکه برای نسل های آینده می نوشت. بارها تا نیمه های شب آنچه را ساخته بود جرح و تعدیل می کرد.
- آهنگسازی ناشنوا
بتهوون از اواخر ده بیست زندگی خود به تدریج شنوایی را از دست داد در سن 48 سالگی اصلا نمی شنید اما با مشکل وزوز گوش روبرو بود. بر اساس مطالعات جدید ناشنوایی وی از نوعی حصبه ناشی شد. با وجود این بیماری به آهنگسازی ادامه داد.
او از استعداد دانگ مطلق بهره می برد بنابراین می توانست صداها و هارمونی آلات موسیقی را به خوبی در مغزش مجسم کند. در پایان عمر انسانی منزوی و بدخلق بود که محققان زندگی بتهوون معمولا ذکر این سال های زندگی او را ناعادلانه می دانند.
درج دیدگاه