موشن گرافیک گونه ای از فیلم سازی است که برای تولید آن از گرافیک متحرک استفاده می شود. در این آثار دو هنر فیلم سازی و گرافیک با یکدیگر تلفیق شده و از قابلیت های هر دو جهت انتقال محتوا و پیام استفاده می شود. اگرچه گونه هایی از موشن گرافیک مثلا سایه بازی در هنرهای قدیم وجود داشته است اما این تکنیک عمدتا مدیون پدید آمدن نرم افزارهای رایانه ای و گسترش عرصه مالتی مدیا است.
کاربرد های موشن گرافیک:
تیزر های موشن گرافیک معمولا دو خصوصیت عده دارند:
- از طریق عناصر بصری گرافیکی تاثیر فوری و جلب توجه کننده ای روی مخاطب می گذارند.
- همچون دیگر آثار گرافیکی موجز، مینیمال، سمبولیک و نشانه محور هستند.
این دو خصوصیت موجب می شود که هم در فیلم هایی که با هدف برندیگ تولید می شوند کاربرد زیادی داشته باشند و هم در فیلم هایی که به تشریح یک فرآیند می پردازند و مخصوصا فیلم های آموزشی کاربرد بسیاری داشته باشند.
تاثیر گذاری رنگ، فرم، بافت، حرکت و… در کنار موسیقی و افکت صدا می تواند برند مورد نظر را در حافظه مخاطب حک کند و رنگ سازمانی، لوگو، تایپوگرافی و دیگر عناصر یک برند را به ناخود آگاه ذهن بینند ببرد. هویت سازی لوگو و برند در تقریبا تمامی شبکه های تلویزیونی توسط تیزرها، آرم استیشن ها، وله ها، تیتراژ، opener ها، اعلام برنامه ها و میان برنامه های موشن گرافیک انجام میشود.
از سوی دیگر موجز بودن و سادگی مینیمالیستی موشن گرافیک و استفاده از نماد ها کمک می کند تا برای اهداف آموزشی و پرزنت ها بسیار مفید باشد. به عنوان مثال تشریح یک ایده استارتاپی و یا فرایندی که قرار است اجرا شود اما مردم از ساز و کار آن اطلاعی ندارند با این روش بسیار مناسب است.
از سوی دیگر با توجه به اینکه عنصر داستان و درام در موشن گرافیک نسبتا کمرنگتر از دیگر تکنیک های فیلم سازی است می توان گفت که عمق و ماندگاری اثر تبلیغات و محتوای این آثار کمتر از تکنیک های دیگری چون انیمیشن های داستانی است. شاید بتوان گفت تاثیری سریع و قوی اما با ماندگاری قدری محدود تر.
تفاوت انیمیشن و موشن گرافیک
- انیمیشن بیشتر جنبه داستانی دارد و غالبا محتوای خود را از طریق داستان به بیننده منتقل می کند اما موشن گرافیک بیشتر با تکیه بر تصویر و عناصر بصری از جمله فرم، رنگ، بافت و ترکیب بندی و حرکت محتوای خود را ارائه می دهد. گرچه استفاده از عناصر بصری، موسیقی، صدا و حرکت ، وجه مشترک انیمیشن و موشن گرافیک هستند اما روایت داستانی معمولا در انیمیشن غالب است.
- انیمیشن بیشتر شخصیت محور است اما موشن گرافیک غالبا تصویر محور.
- انیمیشن غالبه به لایه های زیرین داستانی، روانی، احساسی و فلسفی شخصیت ها و پرسوناژ ها می پردازد اما موشن گرافیک بیشتر به جنبه های سمبولیک، نشانه شناسی و تشریح رویدادها و فرایندها می پردازد. از این رو کاربرد موشن گرافیک بیشتر در صنعت تبلیغات و بردینگ است و انیمیشن در صنعت سرگرمی و سینما.
- غالب ارائه انیمیشن بیشتر به سینمای داستانی نزدیک است. غالب هایی چون سریال تلویزیونی، فیلم سینمایی، انیمیشن های کوتاه داستانی و … اما غالب ارائه موشن گرافیک بیشتر به تیزرهای تبلیغاتی، تیتراژ و عنوان بندی، کلیپ های آموزشی و… نزدیک است.
- آثار انیمیشن بیشتربا تکنیک تدوین تداومی تدوین می شوند که برای روایت داستانی معمول تر است. اما آثار موشن گرافیک بیشتر با تکنیک غیر تداومی و غیر خطی که فاقد تداوم زمانی و مکانی رویدادهاست و بیشتر به ارائه محتوا تکیه می کند تا روایتی دارای توالی رویداد ها.
درج دیدگاه